دل و اولی رز بها
دل من آخرین جمعه سال
وچه دورند و چه نزدیک
به هم
دل و اولی رز بها
دل من آخرین جمعه سال
وچه دورند و چه نزدیک
به هم
تا خیالت به سرم میزنه گریم میگیره
آروم آروم
دل تنگم داره
بی تو می میره.
تنهای تنها
تنهاتر از هر چیز که فکرش را بکنی
خاموش و مرده
چون خاک
سکوتم را به باران هدیه کردم
تمام زندگی گریه کردم
نبودی در فرق شانه هایت
به هر خاکی رسیدم تکیه کردم
هفت تا آسمون پر از گلای یاس و میخک
با صد تا دریا پر از عشق و اشتیاق وپولک
یه قلب عاشق با یه حس بی قرارو کوچک
فقط می خواد بهت بگه......................
دوست دارم
به تو عادت کرده بودم رفتی و دلو شکوندی
با چشام شدی غریبه خاطره هامونو سوزوندی
<<اگر می توانستم مجازاتت کنم
از تو می خواستم ...............
به اندازه ای که تو را دوست دارم
مرا دوست داشته باشی>>
شنبه ها رو با نام تو آغاز می کنم
یک شنبه ها رو با یاد تو می گذرانم
دوشنبه هارو با بوی تو می گذرانم
سه شنبه ها رو با خاطرات تو می گذرانم
چهار شنبه ها رو با مهر تو می گذرانم
پنج شنبه ها رو با عشق به تو می گذرانم
جمعه هارو با فکر کردن به تو می گذرانم
هفته ها رو به عشق تو به پایان می رسانم