من
گـفـت : بـگـو ضـمـایـر را
گـفـتـم : مــَن مـَن مـَن مــَن مَــن مــَن
گـفـت:فــقـط مــن ؟
گـفـتـم: بـقـیـه رفـتـه انـــد . . .
گـفـت : بـگـو ضـمـایـر را
گـفـتـم : مــَن مـَن مـَن مــَن مَــن مــَن
گـفـت:فــقـط مــن ؟
گـفـتـم: بـقـیـه رفـتـه انـــد . . .
دل تنگم هوای گریه دارد.......
دل تنگم غریب این در و دشت......
نمی داند کجا سر می گذارد.
تلخیش
از سردی نگاهیست
که تمام زندگیم در آن سوخت
تا بدانی نبودنت آزارم می دهد لمس کن نوشته هایی راکه لمس ناشدنیست......
و عریان که از قلبم بر قلم وکاغذ می چکد لمس کن گونه هایم راکه خیس اشک است و پرشیار.......
لمس کن لحظه هایم را توی که میدانی من چگونه عاشقت هستم،لمس کن این با تو نبودن ها را لمس کن.......
همیشه عاشقت میمانم ،دوستت دارم ای بهترین بهانه ام.
واسه تو مینویسه اما تو نیستی تو نمیشنوی......و نمیدونه چی میشه و همش ای کاش و ای کاش.........
خسته شده خدایا فقط تو میتونی به دادش برسی.........
بیا و بمون کنارم واسه همیشه .......نگو نمیشه.
گفته بودی با تو میمانم ولی رفتی و گفتی که اینجا نبود
سالیان سال تنها مانده ام،شاید این رفتن سزای من نبود
من دعا کردم برای بازگشت دستای تو ولی بالا نبود
باز هم گفتی که فردا میرسی.......کاش روز دیدنت فردا نبود
پسر از اینکه دل مادرش را شکسته بود تا صبح خوابش نبرد،صبح سراغ مادرش رفت.وقتی داخل خانه شد مادرش را پشت میز تلفن..!با شمع نیمه سوخته یافت، ولی مادر دیگر در این دنیا نبود.
دلم میخواد ببینمت بازم بخندی تو نگام
آخه فقط تو میدونی از زنده بودن چی میخوام